آهنگ هزار و یک شب یلدا
ljk Hik' dgnh
منو از لحظه ی غربت رها کن
ببر اونجایی که بارون می باره
برای لمس حس مهربونیت
شبیه تو شدن کاری نداره
هنوز دلواپس بغض نگاتم
تو این شب های بارون خورده ی سرد
هنوز در حسرت یک واژه از تو
بیا با من بمون به قصه برگرد
گناه اول از احساس من بود
که با دیدار تو تکرار میشه
تو پاکی بی گناهی مثل شبنم
کسی بهتر از این با من نمیشه
نمونده راهی از من تا دل تو
تو نیستی مقصد پاهای خستم
به تنهاییت هنوز عادت نکرده
تو بهت فاصله از تو شکستم
هزار و یک شب چشمای من باش
که من یلدای این افسانه باشم
بتونم با نگاه عاشق تو
از این زندون تنهایی رها شم
هزار و یک شب چشمای من باش
که من یلدای این افسانه باشم
بتونم با نگاه عاشق تو
از این زندون تنهایی رها شم
از این زندون تنهایی رها شم
منو از لحظه ی غربت رها کن
ببر اونجایی که بارون می باره
برای لمس حس مهربونیت
شبیه تو شدن کاری نداره
هنوز دلواپس بغض نگاتم
تو این شب های بارون خورده ی سرد
هنوز در حسرت یک واژه از تو
بیا با من بمون به قصه برگرد
منبع
تکست نایس
www.textnice.ir