به هوای تو من تو خیاله خودم بی تو پرسه زدم منو برد به همان شبی که به چشای تو زل میزدم
من به دنیای تو با این احساس ناب عادت کردم بعد از آن شب سرد هر نگاه تو را عبادت کردم
آه که نبودت به من آتشه جان زد سوختم از این عشق که تو را بی وفا کرد
من شدم آن کس که روم پی مستی قلبه مرا تو شکستی
دل به تو دادم که غمم برهانی نشوی تو هم آن کس که به درد بکشانی