آهنگ تشنه در قحطی پویا بیاتی
من اینجا تشنه در قحطی
بیا و مهربونی کن نذار اسیمه پرپر شم
تونستم آسمون باشم, نتونستم کبوتر شم
خرابم خالیم سردم
خزونم خسته ام زردم
به من فرصت بده میخوام
به دوران تو برگردم
به من فرصت بده شاید از اول عشقو بشناسم
دله لبریز احساست, دله لبریز احساسم
به تن کن پیرهن دریا
هم از آب, هم آبی باش
بیا در قحطی خورشید
شبها آفتابی باش
بیا آغوشتو وا کن به روی دستهای من
بیا همگریه ی عاشق طلسم بغضمو بشکن
بزن سرمشق چشماتو که دفتر خشکه و دلخیسه
بذار این عاشقه شاعر یه شعر تازه بنویسه
بگیر از دست من داسو
بده اون بوته ی یاسو
بیا برگرد و برگردون
به روز اول احساسو
ببارید ابرها بر من که من محتاج بارونم
من اینجا تشنه در قحطی نماز عشق میخونم