آهنگ سفر کرده یلدا
ljk Hik' dgnh
یار سفر کرده ی من که راهت از دلم جداست
تو رفتی با پای خودت برگشتنت کار خداست
مسافر غریب من جاده به پاهای تو ساخت
کی مثل من زندگیشو ساده به چشمای تو باخت؟
پشت حصار لحظه ها با جاده ها همنفسم
می خوام برم تا یه شبی شاید به چشمات برسم
نفس نفس بغضی داره حنجرمو خط می زنه
خط می کشن دوروبرم دیوارای بی روزنه
این همه رویا رو بردی بردی
منو به دست بی کسی سپردی
منی که به عشق تو اسیرم
رفتی سفر چرا منو نبردی؟
این همه رویا رو بردی بردی
منو به دست بی کسی سپردی
منی که به عشق تو اسیرم
رفتی سفر چرا منو نبردی؟
این همه نور و آینه این همه تاریکی من
ستاره های خسته رو از شب من ورق بزن
نگو تو پاییز جنون که وقت مرگ پنجره س
باید که پا گذاشت و رفت رو هرچی یاد و خاطره س
بیا که با تو میشه باز دل به گذشته ها سپرد
ستاره های روشنو یکی یکی یکی باتو شمرد
به خاطرت نگاهمو تو جاده ها جا می ذارم
یادت نره یادت نره هرکی باشی دوست دارم
منبع
تکست نایس
www.textnice.ir