چی میشه یبن فاطمه یک گوشه چشم نگام کنی
با اون نـگـاه فـاطـمـي دلـمــو کـربــــلــــاء كــــنـي
مـيگن كه خاك تربـتت مـرده را زنـده مــي كــنـي
خنده كنون ميره بهشت هر كـي بـرات گـریـه کـنه
پـرچـم سـرخ گـنـبـدت دل مـنـو خـون مـي كـنـه
هــرولـه سـيـنـه زنـات آدم مـجـنـون مــي كـنـه
اگـه مـیـام در خـونـت به يـك اومـيدي ميشـينم
آرزو دارم كـه تو را يـك شـب تـو روضـه ببينم
قديما هر وقت اسم تو ميشنيدم مست ميشدم
با گفتن ذكر حسين مست و حسيني ميشدم
چند وقته توی روضهات نـمـی تـونـم گـریـه کـنـم
اشک از من نـگـیر آقـا بــذار بــرات گـریــه کـنـم
حسین رومو زمین نزار بـزار پـاتـو روی دیده ی ما
اگه واست زحمتی نیست امـشـب بـیـا روضـه مــا